روزی که فرشته کوچولو اومد
هورسانه قشنگم ساعت 3 شبه و تو رو روی پام گذاشتم و تکونت میدم تا بخوابی گل خوشگلم
و به اون روز فکر میکنم روزی که فهمیدیم تو اومدی عزیزکم
19 بهمن 90 یکی از قشنگترین روزای زندگی منه گلم ، من و بابایی بعد از 2 سال زندگی شاد و آروم احساس کردیم وقتشه که برای باقی زندگیمون یه همسفر داشته باشیم
من طاقت نداشتم 30 روز صبر کنم و بعد از 29 روز بیبی چک خریدم و دیدم بلللللللللللللللللللللله دو تا خط و این یعنی یه کوچولو تو راهه!
نمیدونی چه حسی داشتم اشک تو چشام جمع شده بود باورم نمیشد فوری به مادرجون زنگ زدم و گفتم
آخ چه روزی بود
بیبی چک رو با یه عروسک که چند ماه قبل خریده بودم( همش چشمم دنبالش بود!) گذاشتم روی اپن ، بابایی از سر کار اومد و دیدم زل زده به بیبی چک و با تعجب پرسید مثبنه و منم این شکلی گفتم بله!
کلی ذوق کرد . . . . .
و این گونه قصه آغاز شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی