هورسانهورسان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

همسفر

دد دد دد

وااااااااااااااااای خدا جیگرم دیروز یه دفعه گفت دد و تا شب یکسره دد دد میگفت فدات بشم مامانی که اینقدر ناز میگی دد دد ...
5 خرداد 1392

فدایه قد و بالات

 هزااااااااااااااااااااااااااااار ماشالله دختر قشنگم قد و وزنت توی این چند ماه رو برات مینویسم تا ببینی که چقدر بزرگ شدی فدات بشم من تاریخ          وزن         قد روز تولد     3250        ؟ گفتن 54 ولی اشتباه بود ماه 1       4250       52.5 ماه 2       5000       56 ماه 4       6300       64 ماه 5       6900       66 ماه 6       7300       68 ماه 7       7650       6...
4 خرداد 1392

روز پدر

امروز برای بابایی روز خاصی بود برای اولین بار روز پدر در کنار بقیه باباها کلی تحویلش گرفتیم! روز پدر مباااااااااااااااااااااااااااااارک بابایه خوبم  ( از طرف هورسان برای بهترین پدر دنیا ) اینم از طرف من برای بهترین همسر دنیا   عزیزم همیشه در کنار من و دختر گلمون شاد و سلامت باشی ممنون که به خاطر ما اینقدر زحمت میکشی و توی هوای گرم اهواز تمام روز مشغولی و وقتی میای خونه لبخند قشنگه همیشگی روی لبهاته خدا نگهدارت باشه عزیزم آمین  راستی هورسانی امشب رفتیم خونه باباجون و کلی هم خوش گذشت خاله مهسا کیک گرفته بود و بابایی و باباجون و دایی محمد فوتش کردن تو هم کلی بازی کردی و خوشحال بودی جیگرم ...
4 خرداد 1392

یکسال از اون روزه قشنگ گذشت

دختره گلم پارسال تو این روز فهمیدم که تو تویه دلمی عزیزم  فقط خدا میدونه که چقدررررررررررر خوشحال شدم  خیلی دوست دارم فرشته ی من   و خدا رو هزار بار شکر میکنم ...
19 بهمن 1391

روزی که فرشته کوچولو اومد

هورسانه قشنگم ساعت 3 شبه و تو رو روی پام گذاشتم و تکونت میدم تا بخوابی گل خوشگلم و به اون روز فکر میکنم روزی که فهمیدیم تو اومدی عزیزکم 19 بهمن 90 یکی از قشنگترین روزای زندگی منه گلم ، من و بابایی بعد از 2 سال زندگی شاد و آروم احساس کردیم وقتشه که برای باقی زندگیمون یه همسفر داشته باشیم  من طاقت نداشتم 30 روز صبر کنم و بعد از 29 روز بیبی چک خریدم و دیدم بلللللللللللللللللللللله دو تا خط و این یعنی یه کوچولو تو راهه! نمیدونی چه حسی داشتم اشک تو چشام جمع شده بود باورم نمیشد فوری به مادرجون زنگ زدم و گفتم آخ چه روزی بود بیبی چک رو با یه عروسک که چند ماه قبل خریده بودم( همش چشمم دنبالش بود!) گذاشتم روی اپن ، بابایی از سر ک...
19 بهمن 1391

100 روزگی دخترکم

مبااااااااااااااااااااااااااارک مباااااااااااااااااااااااااااااارک  100 روزگیت مبارک باشه عزیزم ایشالله صدساله بشی گلکم  این روز قشنگو برات جشن گرفتم البته یه جشن کوشولوووو با مادرجون و پدرجون و خاله ها ، بابایی هم ماموریت بود و حسابی جاش خالی بود ...
3 بهمن 1391

مامانی دستامو بگییییییییییییییر!

هورسان کوچولویه خوشگلم ، مدتیه که میشینی و هیچ جور راضی نمیشی که بخوابی!  تا دستاتو میگیرم زود بلند میشی و میشینی و کلی کیف میکنی  و حسابی با دقت اطرافو بررسی میکنی  محاله کسی رد بشه ( حتی از دور ) و تو فسقلی با نگاه دنبالش نکنی! عاشق حرف زدن با بابایی هستی و وقتی باهات آروم حرف میزنه آروم آروم جوابشو میدی ، وقتی هم ادای تو  رو درمیاره و جیغ جیغ میکنه  تو هم با جیغ جیغ درست مثل بابایی جوابشو میدی و کم نمیاری! چند روزی هست که دستاتو میخوری ، فکر کنم لثت میخواره گلم ، از دیروز هم انگشت مامانی رو گاز میگیری ولی دندونی رو دوست نداری آخ چقدر دستای کوچولوتو دوست دارم که محکم بهم میگیرشون و میکنیشون تو دهنت ...
30 دی 1391

دختر گرماییه من!

کوچولوی من حسابی گرماییه!  مامان بزرگا مدام توصیه میکنن که دختر کوچولومون رو بپوشون ولی من میدونم که تو دوست نداری و عرق میکنی و وقتی نیستن ما بدون کلاه و جوراب کلی کیف میکنیم! کلی هم قلقلکی هستی! وقتی شیر میریزه تو گردنتو میخوام تمیزش کنم میخندی و خودتو جمع میکنی! بخورمت من ...
1 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به همسفر می باشد