من حوصلم سر میرهههههههههه
دیروز از عصر کسل بودی و بازی نمیکردی ( فکر کنم دلت برای مادرجون تنگ شده ولی نمیتونی بگی عزیزم همیشه عصرا میرفتیم پیشش و با هم بازی میکردین) منم بردمت پیشه خاله نوشین و با هم رفتیم بیرون و حسابی اینور و اونور رفتیم ، خسته شدی و خوابیدی وقتی بیدار شدی سرحال بودی و میخندیدی الهی فدایه خنده هات بشم همیشه بخند عزیزم راستی اولین تابستونت هم مبارک خوشگلم ...
نویسنده :
مامانی
18:05